۱۳۹۱ آذر ۵, یکشنبه

خبر درگيري دانشجويان دانشگاه كابل بر سر مراسم عزاداري امام حسين (ع) بسيار تكان دهنده بود. ظاهرا ماجرا از آ»جا شروع شده است كه تعدادي از دانشجويان مي خواسته اند مراسم روز عاشورا را در داخل مسجد ليليه دانشگاه كابل برگزار كنند كه تعدادي ديگر از دانشجويان با آن مخالفت كرده و منجر به در گيري شده است. اين عمل نشان دهنده اوج واپسگرايي در جامعه افغانستان است. چنانكه دانشجوياني كه بايد الگوي جامعه باشند و از نظر رفتار و شخصيت نگاه تمام جامعه به سمت آنهاست اين اعمال را انجام داده اند. وقتي چنين حركاتي از ما مسلمانان عليه خودمان انجام مي شود انتظار داريد كه غير مسلمانان به ما احترام بگذارند. در نظر بگيريد اگر گروهي غير مسلمان مي آمدند و اين كار را مي كردند و يا در يك كشور غير مسلمان جلو عزاداري مسلمانان را مي گرفتند چه داد و هوارهايي كه راه نمي انداختيم ولي نميدانم خودمان به چه حقي اين كار را مي كنيم. آن هم در جايي كه مهد دانش اندوزي است و جاي انسانهاي فرهيخته است. در همه جاي دنيا كساني كه در دانشگاهها درس مي خوانند واقعا با كلاس تر و با دسپلينتر از ساير افراد هستند ولي انگار اين موضوع در افغانستان برعكس است و كساني در دانشگاه هستند كه بيشتر به ايده شارلاتاريزم عقيده دارند و خواهان ايجاد هرج و مرج در جامعه هستند. آيا واقعا چنين كساني مي خواهند آينده اين كشور را به دست گيرند؟ آيا اين افراد مي توانند الگوي مناسبي براي جامعه بحران زده ما باشند؟ آيا كساني كه فكر مي كنند با هرج و مرج و سر وصدا كردن مي توانند خود را ثبوت كنند جايشان در دانشگاه است؟ فكر مي كنم كه اينها دانشگاه را با باغ وحش اشتباه گرفته اند. به نظر مي رسد وزارت تحصيلات عالي بايد هر چه سريعتر فكري به حال چنين به اصطلاح دانشجوياني كند.  طوري كه معلوم است چنين افرادي به دانشگاه نيامده اند كه علم بياموزند تا راهگشاي جامعه خود باشند بلكه آمده اند تا به ديگران بفهمانند كه علم و دانش در اين جامعه جايي ندارند بلكه شارلاتانيزم در اين جامعه اصل است.
به قول بزرگان ما 
واي به روزي كه بگندد نمك

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر