۱۳۹۲ شهریور ۵, سه‌شنبه

جنايت ديگري از طالبان وحشي

امروز شش تن از جوانان تحصيل كرده و خدمت كار اين وطن در والسوالي گلران هرات توسط برادران ناراضي كرزي به شهادت رسيدند و غم و اندوه فراواني را بر دل نشاند. تنها گناه اين جوانان غيور وطن اين بوده است كه مي خواستند به هموطنان خود خدمت نمايند و در دور افتاده ترين نقاط افغانستان كار مي كردند. اگر اين طالبان وحشي خود را مسلمان مي نامند و حكم اسلام را اجرا مي كنند نمي دانم با كدام حكم اسلام اين جوانان را به شهادت رساندند؟ آيا خدمت به مردم فقير و مظلوم كشور خود جرم است و غير اسلامي است؟ اين جوانان كه چهارتن از آنها انجينر و دو تن ديگر آموزش دهنده بودند با هزار اميد آرزو تحصيل كرده بودند و كمر به آبادي كشور بسته بودند كه توسط اين جاهلان از خدا بي خبر به خاك و خون كشيده شدند. هرگاه چنين صحنه هايي بوجود مي آيد نفرت بيشتري از كرزي كه هميشه اين احمقها را برادر خود مي خواند در قلبم بوجود مي آيد.
كرزي هميشه از اين قاتلان وحشي دفاع مي كند و چشم بر اينگونه رويدادهاي دلخراش مي بندد. انگار صاحبان اين كشور همان طالبان وحشي هستند و اين جوانان بيگانگاني هستند كه به اين ملك تجاوز كرده اند و مستحق مرگ هستند. چنين به نظر مي رسد كه كرزي و تيم دولتي او حلقه غلامي طالبان را هم به گوش خود آويخته اند و چشم خود را بر تمام جنايات آنها مي بندند. تاباشد كه روزي خشم اين مردم دامن اين جنايتكاران را نيز بگيرد.
خداوند اين جوانان را هم غريق رحمت خود نمايد و جنت برين را جايگاهشان.



۱۳۹۲ شهریور ۴, دوشنبه

اين رئيس جمهور ما

چند روز پيش كرزي با اعتماد به نفس فوق العده اي گفت كه "طالبان با او تماس گرفته اند و گفته اند كه ما حنمي دانيم چه كساني حمله مي كنند و آدم مي كشند و به گردن ما مي اندازند" و خلاصه اينكه حسابي از برادران ناراضي خود دفاع كرد تا شايد مورد لطف و عنايت برادر ناراضي خود ملاعمر قرار گيرد. ولي حاشا كه اين عجز و لابه هم كارساز نيافتاد و طالبان فرداي آن روز خبر دادند كه كرزي از اصلا از هيچ چيز اطلاع ندارد و ما هر حمله اي را كه مي كنيم مسئوليتش را هم به دوش مي گيريم و جالب تر آنكه گفتند ما اصلا با دولت و شخص كرزي تماس نداريم.
نمي دانم اين كرزي با خود در مورد شعور ملت چي فكر مي كند اما همين قدر مسلم است كه خودش اصلا از درايت و تفكر سياسي بويي نبرده است و با آن بيگانه است. اين شخص هنوز نفهميده كه نماينده كل ملت است و هر گپي كه بزند از طرف كل ملت تلقي مي شود. در افغانستان بلكه در كل جهان هم همه مي دانند؛ همه؛ كه تمام حملات انتحاري و كشته شدن افراد بيگناه توسط گروه نا مسلمان و بيرون از دين طالبان انجام مي گيرد و آنها مسئول تمام خونريزيهاي كشور هستند. ولي اين رئيس جمهور ما خودش را به كوچه حسن چپ مي زند و انگار از دنياي ديگري آمده و از اين كافران دفاع مي كند. آقاي كرزي همين چند هفته پيش بود كه برادرانت در دروازه ارگ رياست جمهوريت را كوفتند و جناب شما هم در آنجا حضور داشتيد و نمي دانم چه شده كه باز چشمان خود را بسته مي كنيد و گپهايي مي زنيد كه بيشتر به فكاهي شباهت دارد. انسان توقع دارد اين گپها را سر چوك از مردم عوام و بي سواد بشنود تا كسي كه خود را رئيس جمهور مي داند.
حالا هم به پاكستان رفته تا آنجا قدري عجز و لابه كند تا شايد دل برادران ناراضي اش به رحم آيد. تا ببينيم جناب ايشان از پاكستان چه دسته گلي به همراه خواهد آورد.
در پايان اينكه جناب كرزي سياست و كشور داري با عجز و لابه كردن امكان ندارد. مردم به دولتمرداني با اراده راسخ و قدرتمند نياز دارند تا با ايجاد فضاي اعتماد و روحيه اميد به مردم از خواسته هاي به حق مردم خود دفاع كند نه اينكه برود پيش يك مشت انتحاري و تروريست تضرع كند كه شما را به خدا جنگ نكنيد. اگر شما كمي توان اداره كشور را مي داشتيد طالبان در همان چند ماه اول حكومت شما نيست و نابود مي شدند و اثري از آنها باقي نمي ماند. جال هم اگر به خودآييد دير نشده است.

۱۳۹۲ تیر ۱۶, یکشنبه

شركت در امتحان كانكور افغانستان سهميه بندي مي شود

جوانان سالهاي سال درس مي خوانند و به قولي دود چراغ مي خورند تا بتوانند در نهايت حاصلي از آن برداشت كنند و براي كشور خود مثمر ثمر باشند. عاقلانه اين است كه دولت هر كشوري به اين دقدقه مهم جوانان خود رسيدگي كند و راههاي مختلف شكوفايي استعداد آنها را فراهم كند و جوانان را ترغيب به فعاليت بيشتر كند.
متاسفانه امروز در خبرها از طرحي كه شركت كنندگان در كنكور را سهميه بندي مي كند خبر داده شد. به اين صورت كه وزارت تحصیلات عالی طرحی را تدوین کرده است که براساس آن متقاضیان کانکور هر ولایت براساس نفوس و تعداد نمایندگان همان ولایت در پارلمان، می‌توانند در امتحان کانکور اشتراک کنند. اين طرح را مي توان از منظر علمي؛ قانوني و اجرايي مورد بحث قرار داد.

1- جنبه علمي طرح 
از نظر علمي مي توان اين قانون را بسيار جاهلانه و نژاد پرستانه تلقي نمود. هميشه و در همه جاي دنيا ملاك براي راهيابي به مدارج بالاي علمي لياقت و شايسته گي مي باشد نه سهميه شركت در كنكور. اين طرح چنان ضربه مهلكي بر پيكر فرتوت و نيمه جان علم دانش در كشور مي زند كه اثرات آن تا ساليان سال باقي خواهد ماند. در نظر بگيريد كه در يك ولايت افراد شايسته و لايقي وجود داشته باشند كه فقط و فقط به علت محدوديت در سهميه شركت در كانكور نمي توانند به دانشگاه راه پيدا كنند و جاي آنها را افراد سست و بي سواد و نالايقي مي گيرند كه فقط و فقط به علت داشتن سهميه ولايتي وارد دانشگاه شده اند. به اين صورت است كه سالها زحمات آن جوانان لايق هدر مي رود و از طرف ديگر هزينه بيت المال مردم صرف درس خواندن انسانهاي نالايقي مي شود كه اصلا نمي توانند درس و دانشگاه را بفهمند. دولت با اين طرح مي خواهد اولا از نفوذ اقشار خاصي از جامعه به دانشگاه جلوگيري كند و از طرف ديگر عدم توانايي خود در بالا بردن ظرفيت پذيرش را با كاهش شركت كنندگان مي خواهد لاپوشاني كند. 
باتوجه به وضعيت فلاكت بار كشور؛ امروز مي بايست سعي گردد تا استعدادهاي داخلي كشف و پرورش داده شوند بلكه بشود در آينده با استفاده از توانايي آنها مملكت را از اين روزگاه بدبختي رهانيد و به سوي توسعه و پيشرفت سوق داد. اين قانون درست در جهت مخالف حركت مي كند و سعي دارد تا به هر صورتي كه شده افرادي را نالايق را هم به علت وابستگي به يك قوم يا ساكن بودن در يك ولايت خاص وارد دانشگاه كند كه در آينده باعث بروز مشكلات فراواني در كشور خواهد شد.
توقع اين بود كه وزارت تحصيلات عالي با اصلاح قوانين و استخدام كادرهاي مجرب بر تواناييهاي علمي كشور بيافزايد تا جوانان ما نيازي به رفتن با دانشگاههاي ساير كشورها را نداشته باشند. ولي اين وزارت نشان داده است كه به هيچ عنوان توانايي اصلاح خود و قوانين را ندارد و هر روز گامي به پس مي گذارد. 

2- جنبه قانوني طرح
بررسي قوانين كشورهايي كه در آنها براي راهيابي به دانشگاه مي بايست از سد كنكور عبور نمود مورد نشان مي دهد كه چنين طرحي در هيچ جايي از دنيا وجود ندارد و كشورهاي دنيا مي كوشند تا استفاده از تحصيلات عالي را براي تمام اتباع خود سهل و آسان كنند. البته در قانون اساسي افغانستان هم چنين امري به صورت با وجود نقصهايي (كه قبلا در تحت عنوان 
ماده چهل و سوم 
تعليم حق تمام اتباع افغانستان است که تا درجه ليسانس در موسسات تعليمي دولتي به صورت رايگان از طرف دولت تامين مي شود

همين طور كه مشاهده مي شود در اين قانون صراحتا آمده است كه تعليم در موسسات آموزش عالي كشور تا سطح ليسانس براي همه اتباع يك حق است. بنابراين دولت نه تنها نمي تواند ونبايد به هيچ عنوان مانع اين كار شود بلكه بايد با توسعه مراكز آموزشي محدوديتها را كم كند و موانع را بردارد.
قانون سهميه بندي كانكور در تناقض صريح با ماده 43 قانون اساسي قرار دارد و دولت به هيچ عنوان حق ايجاد چنين محدوديتي را ندارد.

3- جنبه اجرايي
با توجه به اينكه هيچگونه سرشماري رسمي در كشور و جود ندارد و دولت نتوانسته در عرض اين دوازده سال نه سرشماري انجام دهد و نه شناسنامه هاي معتبر توزيع كند. اجراي اين طرح را در هاله اي از ابهام مي برد و به نظر مي رسد كه اين طرح يك گام ديگر به سوي فساد و  رشوه خواري خواهد بود. اين قانون باعث خواهد شد كه جوانان براي هدر نرفتن زحمات چندين ساله شان و براي اجازه شركت در امتحاني به نام كانكور به سمت راههاي غير قانوني از جمله رشوت روي آوردند.

اينكه در كانكور از بعضي ولايات كمتر و از بعضي ولايات بيشتر به دانشگاهها راه پيدا مي كنند يك امر بسيار طبيعي است و بستگي به علاقه و استعداد جوانان دارد و دولت حق ندارد در اين روند مداخله كند. راه عملي راه يافتن جوانان اين ولايات به دانشگاهها تشويق ساكنين آن ولايات به فراگيري علم و دانش است نه محدود كردن سايرين. بايد دولت برنامه هايي براي روشنگري و اطلاع رساني براي مردم داشته باشد و به آنها اهميت فراگيري علم و دانش را بيان كند و آنها را تشويق نمايد تا هر چه بيشتر جوانان خود را به كسب علم و دانش ترقيب كنند. در اين صورت است كه يك رقابت سالم در بين جوانان كشور ايجاد مي شود كه به سود همه مردم كشور خواهد بود. 

۱۳۹۲ تیر ۱۳, پنجشنبه

?Können Wir nochmal mit der Taliban zusammen leben

Die ist eine wichtige Frage in der Afghanische Gesellschaft. Nachdem zwölf Jahren Krieg wollen die Afghanische Regierung und NATO Länder mit der Taliban die Friedensverhandlung anfangen. Nachdem 09/11 sind die Amerikanische Truppen und NATO Länder nach Afghanistan gegen Terrorismus angegriffen. zuerst haben sie gesagt, dass die Taliban vernichtet werden müssen, weil sie Terrorismus sind. Aber nach zwölf Jahren Krieg, sie sagen dass, wir mit der Taliban sprechen müssen. Das bedeutet, Taliban sind kein Terrorismus und wir haben zwölf Jahren zwecklos gekämpft.
 Aber, während dieser Krieg sind viele Menschen getötet worden. Wer ist verantwortlich? Warum haben sie gegen Taliban gekämpft, wenn sie mit ihnen sprechen wollten. Angeblich die NATO Truppen möchten schnell von Afghanistan rausgehen und sie suchen einen Ausweg. Aber wirklich sind die Taliban Terrorismus und Verbrecher. Niemand kann nicht mit ihnen leben. Wir haben vier Jahren das Taliban Regime gesehen. Wir weder wollen noch können in ein Regime wie Taliban wieder leben. Wir wollen wie andere Menschen ganz normal leben. Das ist ein Recht für alle Menschen, glaube ich.


۱۳۹۲ تیر ۱۲, چهارشنبه

آيا طالبان دنبال صلح هستند؟

آيا طالبان دنبال صلح هستند؟ اين سئوال بسيار مهمي براي هر افغانستاني است كه سالهاي شال است طعم جنگ و ويراني و آواراگي را چشيده است. حكومت كرزي هميشه دم از صلح با طالبان مي زند و حتي در اثر تلاش اين حكومت نمايندگي سياسي نيز براي طالبان در قطر افتتاح گرديد. حكومت انتظار داشت با گشايش اين دفتر حملات طالبان كاهش يابد و آنها گفتگوهاي صلح را شروع كنند. اما در عمل نه تنها اين خشونتها كاهش نيافت بلكه هر روز بيشتر هم مي گردد. ظاهرا حكومت كرزي هنوز نفهميده است كه طالبان گروه مخالف مستقلي نيست كه بتوانند براي خود تصميم گيري نمايند. همه مي دانند كه پشت سر طالبان دولتها و سازمانهاي مختلفي قرار دارند كه از آنها حمايتهاي مالي و سياسي انجام مي دهند. همانطور كه دولت كرزي بدون حمايت دول متحد خارجي حتي يك ساعت هم تاب و توان ايستادن در ارگ را ندارد طالبان هم بدون حمايت حاميانشان نمي توانند تاب بياورند. بنابراين اين بسيار ساده انگارانه است كه فكر شود كه بايد طالبان را راضي به صلح نمود و قضيه را تمام كرد. اين گونه فرضيه ها فقط به ذهن اشخاصي مانند كرزي و اطرافيانش مي تواند خطور كند. والا در كجاي دنيا ديده شده است كه يك حكومت تلاش نمايد تا براي مخالفين و قاتلين درجه يك خود و مردمانش نمايندگي خارجي باز كند. مخالفيني كه بارها اعلام كرده اند نه كرزي را به رسميت مي شناسند نه حكومتش را نه بيرقش را نه سرود ملي و قانون اساسي اش را. در نهايت بايد گفت جناب كرزي دست از ساده لوحي برداريد و كمي به فكر مردم و مملكت باشيد. طالبان كشاني نيستند كه با شما پشت يك ميز بنشينند و صلح نمايند. به فرض محال كه شما بتوانيد با آنها صلح نماييد آيا فكر مي كنيد كه آنها به قانون اساسي شما احترام بگذارند و آن را قبول كنند؟ اگر جواب شما مثبت باشد نشان مي دهد كه هنوز در دنياي خيالي خود سير مي كنيد و واقعيات جامعه را نمي توانيد درك كنيد.
صلح و رسيدن به صلح آرزوي تمام افغانستاني ها بوده و هست. ولي صلح بايد از روشهاي معقول به دست آيد. همانطور كه طالبان فهميدند كه شما از خود اراده اي نداريد و گفته اند كه با آمريكا مستقيما مذاكره مي كنند نه حكومت شما؛ شما نيز بايد بازي را با باداران طالبان شروع كنيد نه با طالبان مزدور و جيره خوار.

۱۳۹۲ تیر ۹, یکشنبه

بازهم دانشگاه و "پوهنتون" در مقابل هم

در جلسات پارلماني كشور بازهم قانون تحصيلات عالي به دليل جنجال بر سر كلمات دانشگاه و "پوهنتون" تصويب نشد. البته اگر بخواهيم عمق قضيه را بشكافيم درمي يابيم كه جنجال فقط بر سر اين اين دو كلمه نيست و اينجا ريشه هاي فاشيستي و قوم گرايي دخيل مي باشند. گروهي در كشور مي خواهند زبان و فرهنگ بيشتر ساكنين كشور را از بين ببرند و آنها را مانند خودشان مردماني بدون فرهنگ و تمدن نشان دهند. اين گروه همواره تلاش داشته است تا پيوندهاي زباني و فرهنگي ساير قوميتهاي كشور را با ريشه هاي آنها قطع كند و به اين وسيله ارتباط آنها را با يكديگر قطع كنند. با اين كار مي خواهند كم كم اقوام كشور را بي هويت نشان دهند و فرهنگ و زبان كوچي و قبيله اي خود را به آنها تحميل كنند. اين كار سالهاي سال است كه در افغانستان جريان دارد و فاشيستهاي پشتو زبان مي خواهند زبان و فرهنگ باستاني اين مرز و بوم را از بين ببرند. به همين خاطر در ابتدا آمدند و با نام گذاري دري و فارسي را از هم جدا كردند و حال مدعي هستند كه دري و فارسي دو زبان جداگانه است. ادعايي كه چنان مضحك است كه به قولي خر مرده را به خنده مي اندازد. اين ادعا همانقدر مضجك و بي معنا است كه مثلا بگوييم زبان آلماني كه در كشورهاي آلمان؛ سوئيس و اتريش استفاده مي شود سه زبان مختلف است و يا در مورد زبان فرانسه؛ اسپانيايي؛ انگليسي و غيره. در حاليكه اين كشورها هيچ گاه چنين ادعايي نكرده اند و درست برعكس هميشه در پيوستگي و اتحاد زباني و فرهنگي خود كوشيده اند. اما صد افسوس كه در كشور ما؛ فاشيستها هميشه خواسته اند ديوارهاي بلند بي اعتمادي و جدايي را ايجاد نمايند تا شايد بتوانند به اين وسيله براي خود هويت سازي نمايند. اميدوارم كه روزي برسد كه اين انسانهاي جاهل و فاشيست به آن سطح از آگاهي و شعور برسند كه نخواهند بي مورد به زبان و فرهنگ ديگران دخالت نكنند. جهالت اين افراد به جايي رسيده است كه يك پشتو زبان كه زبان خود را به درستي نمي شناسد چه برسد به زبان فارسي را؛ مي آيد و به فارسي زبانان توصيه مي كند كه چه بگويند يا چه نگويند. اينها هنوز اينقدر نفهميده اند كه كساني كه به يك زبان صحبت مي كنند خودشان بهترين پاسبانان آن زبان هستند و اصلا ضرورت ندارند كه كس ديگري از يك فرهنگ و زبان ديگر بيايد و به آنها بگويد چه بگويند و چه نگويند. از همه مضحك تر كه خانم نماينده پارلمان (شكريه باركزي) كه مي خواست خود را خيلي عالم و دانش پژوه جلوه دهد در يك در افشاني گفت كه "پوهنتون" يك اسم خاص است كه قابل ترجمه نيست. چيزي كه همه عالم و آدم آن را به عنوان يك فكاهي جديد براي خنديدن براي يكديگر تعريف مي كنند. اين خانم هنوز تفاوت بين اسم عام و خاص را نفهميده بعد مي خواهد به ما آموزش دستور زبان بدهد. جهالت ديگر اينكه اين قوم آنقدر كج  فهم هستند كه نماينده ديگري در پارلمان گفته كه اگر كلمه دانشگاه و دانشكده در كشور استفاده شود در مناطق پشتو زبان جوي خون به راه مي افتد. اين ديگر چه بي عقلي است كه به خاطر اينكه مردماني در جايي ديگر از كشور مب خواهند به زبان خود گپ بزنند در جايي ديگر جوي خون به راه مي افتد. اين است منطق اين گروه از مردم كه با هيچ معياري در دنياي امروز همخواني ندارد. به اميد تابيدن نور دانش و روشنايي در تمام كشور و رهايي از جهالت و تعصب.

۱۳۹۲ تیر ۱, شنبه

موش و گربه بازي كرزي

پس از مدتها تلاشس بالخره تلاشهاي كرزي به ثمر نشست و برادران ناراشي اش بالاخره دفتر خودشان در كابل را باز كردند و با باز كردن آن چنان تو دهني به كرزي و دولتش زدند كه خودش و دولتش هنوز گيج و منگ هستند. طالبان در حالي دفتر خود را باز كردند كه براي افتتاح آن مراسم رسمي و دولتي گرفته شد و نماينده رسمي دوات قطر در آن شركت داشت همچنين بيرق خود را به اهتزاز درآوردند و نام امارت اسلامي افغانستان را هم بر دفتر خود نهادند تا بدين گونه اعلام كنند كه طالبان براي كرزي و دولت بي لياقتش هيچ ارزشي قايل نيستند. از همه جالبتر اينكه طالبان اعلام كردند كه اصلا قصد مذاكره با دولت را ندارند و مستقيما با امريكا وارد مذاكره مي شوند. حال كرزي خان و دولتش ديدند كه چه كلاه گشادي سرشان رفته شروع به داد و بيداد كرده اند كه چون در اين بازي شركت داده نمي شوند قرارداد استراتژيك را با واشنگتن امضا نخواهند كرد. با اينكارها مي خواهند مردم را فريفته و خود را ضد امريكايي و ضد طالب نشان دهند ولي مردم ديگر دوست و دشمن را تشخيص مي دهند و شما را هم در رديف طالبان خائن قرار داده اند. كرزي خان فراموش كرده است كه حتي پول لباسهاي تنش را هم امريكا مي پردازد و اگر اين بادار بزرگ نباشد حتي يك ساعت هم در ارگ دوام نمي آورد.
براي راحتي خيال كرزي چند توصيه دوستانه به جناب ايشان مي كنم:
1- خيالتان راحت باشد كه مردم بسيار فهميده شده اند و ذات شما و دولتتان را شناخته اند پس بسيار به خود سختي ندهيد تا آن را پنهان كنيد.
2- همچنان كه بارها خودتان هم گفته ايد كه طالبان برادران ناراضي شما هستند. مردم هم شما را در رديف همان برادرانتان قرار داده اند و اميد است كه روزي به دست همان برادرانتان گرفتار شويد تا بفهميد كه مردم از دست اين برادرانتان چه ها كشيده اند.
3- براي امضا قرارداد امنيتي با امريكا هم زياد حرفهاي مفت نزنيد چون خودتان از همه بهتر مي دانيد كه شما هيچ كاره هستيد و نقش شما شبيه به مولي سرخك است.

اميد است اين نصايح را به گوش گيريد تا اين چند ماه را هم به خوبي سپري كنيد و بعد با شادماني به برادرانتان بپيونديد.

۱۳۹۲ خرداد ۳۱, جمعه

ترانه اي در وصف زبان فارسي

ترانه بسيار زيبايي در وصف زبان فارسي كه توسط دانش آموزان دبيرستان معرفت كابل اجرا شده است.





درد دل

مردم ما سالهاي سال است كه به شنيدن اخبار بد از كشورشان عادت كرده اند. گويي ديگر اصلا برايشان اهميت ندارد كه چه اتفاقاتي دارد مي افتد. سالها جنگ و ويراني و در به دري و خانه به دوشي همه را مستاصل كرده است. مي گفتند اگر شوروي را بيرون كنيم همه چيز خوب مي شود و دنيا گلستن اما او رفت و وضع بدتر شد. باز گفتند كه اين مجاهد نما ها كه بروند ديگر گلوله باران شهرها و راكت بارانها نيز مي رود آنها رفتند و موجوداتي وحشي به نام طالبان آمدند كه اين بار هيچ چيز براي مردم نگذاشتند. حمله امريكا و متحدان آن بارقه هايي از اميد در دل مردم بوجود آورد ولي انگار پس از دوازده سال آنها هم نقش بر آب شد چون از يك طرف همان مجاهد نما ها به قدرت برگشتند و از طرف ديگر با طالبان اين دشمنان قسم خورده ملت هم مي خواهند سر يك ميز بنشينند و با هم خون اين مردم را تناول فرمايند. دلم به حال خودم و ملتم مي سوزد كه از كوچكترين خوشي هاي اين دنيا هم محروم هستيم. هر كس در اين مملكت به حكومت رسيد به فكر خود و اطرافيانش بود و بس. كسي در اين مملكت به فكر مردم و آوردن رفاه براي مردم نيست. گويي اين مردم و اين سرزمين آفريده شده اند كه فقط زجر بكشند و بميرند. 
زماني يادم است كه مهاجر بوديم و پدر مرحومم با دوستانشان در مورد اوضاع كشور گپ مي زدند؛ مي گفتند از ما كه گذشت شايد افغانستان براي اين بچه ها ( و ما را با انگشت نشان مي دادند) خوب شود و اينها بتوانند در آن بخوبي زندگي كنند. اما كشور خوب نشد تا اينكه اين قصه براي من هم كه در آن زمان كودكي بيش نبودم تكرار شد و حال من كه با دوستانم گپ مي زنم باز به بچه هايم اشاره م يكنم كه شايد براي اينها خوب شود. نمي دانم اين قصه چند نسل ديگر مي خواهد تداوم پيدا كند؟ فقط خدا مي داند.
زماني در دانشگاه من به اخبار افغانستان گوش مي كردم. دوستي داشتم كه به من گفت خودت را خسته نكن تو هيچگاه از راديو نخواهي شنيد كه افغانستان آرام شده و جنگي در آن نيست. در آن زمان از دست او ناراحت شدم ولي انگار حرف او درست بوده و دارد به حقيقت نزديك مي شود. فقط خدا كند كه به حقيقت نپيوندد.

۱۳۹۲ خرداد ۲۷, دوشنبه

افتتاح نمايندگي طالبان

فردا نمايندگي طالبان در قطر گشايش مي يابد. گشايش اين نمايندگي اين معني را دارد كه دولت نابخرد افغانستان و جامعه جهاني طالبان را به عنوان يك قدرت سياسي و نظامي در افغانستان به رسميت شناخته اند. صبا كساني نمايندگي خود را به حمايت جامعه جهاني افتتاح مي كنند كه ستمهاي بسيار زيادي در زمان حكومت خود و بعد از آن بر ملت مظلوم ما انجام داده اند. كسي كه اندكي احساس و انسانيت در وجودش باشد به هيچ عنوان و تحت هيچ شرايطي نخواهد توانست كه جنايات اين گروه متحجر را به فراموشي بسپارد.
جامعه جهاني به بهانه تروريسم خواندن گروه طالبان به كشور ما حمله كردند و هزاران انسان بي گناه را كشتند. حال پس از ده يال از آن زمان نه تنها اين گروه متحجر و متوحش از بين نرفته است بلكه قوي تر هم  شده است. بطوريكه كمتر روزي است كه خبري از حملات انتحاري و كشت و كشتار توسط آنها در كشور مخابره نگردد. چه شده است كه جامعه جهاني همه اين وحشي گري ها را نديده مي گيرد و حاضر مي شود كه به اين جانيان نمايندگي سياسي اعطا كند؟ مگر همين ها نبودند كه ده سال پيش بر همين كشور حكومت مي كردند و شما به هدف نابودي آنها آمديد؟ با اينكار جامعه جهاني نشان داد كه خوان هزاران هموطن ما و حتي هزاران سرباز خودشان هم هيچ ارزشي نداشته و آنها حاضرند همه چيز را فداي سياست كنند و برايشان فرقي نمي كند كه چه هزينه اي بابت آن پرداخت مي شود.
به هرحال اين به اصطلاح سياستمداران كار خود را مي كنند ولي چيزي كه هيچگاه از حافظه ملت پاك نمي شود جناياتي است كه اين گروه متحجر به نام دين برا آنها تحميل نمود و همچنين دروغ بزرگي كه جامعه جهاني به آنها داد و عمل نكرد. 

۱۳۹۲ خرداد ۲۲, چهارشنبه


تصوير زير يكي از قربانيان حملات وحشيانه برادران ناراضي كرزي خان را نشان مي دهد. من به نوبه خودم به هيچ عنوان طاقت ديدن چنين صحنه اي را ندارم. نمي دانم اين از خدا بي خبران چگونه راضي مي شوند كه طفل بي گناهي را به اين شرايط برسانند. آيا اين جيوانات انسان نما كه خود را طالب نام نهاده اند هيچ بويي از زندگي و اميد به زندگي برده اند. اين طفل معصوم چه گناهي كرده است كه بايد در چنين حالتي قرار بگيرد؟ اگر اين وحشيها خود را مسلمان مي نامند مي خواهم بدانم در كجاي اسلام چنين عملي مشروع دانسته شده است؟ هيچ كلمه و جمله اي نمي تواند اين درد را توصيف كند. اين مردكي كه خود را رئيس جمهور مي خواند و واين وحشيها را برادران خود مي نامد كجاست كه چنين صحنه اي را ببيند؟ اگر روزي فرزند خودش با چنين صحنه اي مواجه شود باز هم همان چرنديات از زبانش بيرون خواهد آمد؟
بيچاره اين كودك و هزاران كودك كه مثل اين سرنوشت زندگيشان دگرگون شده و به قهقرا خواهند رفت چرا كه در اين كشور لعنتي نه دولت مردمي و انساني و غمخوار وجود دارد و نه خدماتي براي اين كودكان. چه غم انگيز است سرنوشت ملت ما كه به دست اين مافياي قدرت افتاده است. چه بد سرنوشتي دارند كودكان اين مرز و بوم كه به جاي بازي در پاركها و رفتن سر صنفهاي درس بادي شاهد جنگ و خونريزي و معلوليت باشند آن هم از طرف كساني كه رئيس جمهور ماليخوليايي ما آنها را برادران خود مي نامد. مرگ بر چنين رئيس جمهوري و برادران احمقش.
يك لحظه فكر كنيد كه اين اتفاق براي شما افتاده است. اصلا فكر آن هم انسان را ديوانه مي كند. خدا صبر به اين كودك بي پناه و خانواده اش بدهد.



آيا طالبان در خدمت دشمنان افغانستان هستند يا خودشان دشمن افغانستان هستند؟

پس از حملات انتحاري طالبان در چند روز گذشته بر ميدان هوايي و دادگاه عالي و همچنين سربريدن دو نوجوان در ولايت قندهار از سوي طالبان؛ سرانجام رئيس جمهور به اين حملات واكنش نشان داد و گفت كه اين حملات نشان مي دهد كه طالبان در خدمت دشمنان افغانستان هستند. اصلا معلوم نيست كه چرا كرزي نمي خواهد طالبان را به طور مستقيم دشمن افغانستان معرفي كند؟ كساني كه همه روزه امنيت و آرامش نسبي مردم را بر هم مي زنند و به هر روش ممكن مي خواهند كشور را به اسارت خود در آورند حتما و صد البته دشمن مردم و كشور ما هستند و در اين نمي توان هيچ گونه شك و شبه اي داشت. حال آنكه جناب رئيس جمهور چرا نمي خواهد آنها را دشمن بنامد سئوالي است كه خودش بايد پاسخ دهد. ولي اين بر همه مسلم و مبرهن است كه طالبان دشمن مستقيم و درجه يك افغانستان هستند و خواهند بود و تنها راه نابودي آنها هست. اما رئيس جمهور آنها را برادر خود مي خواند و باعجز و لابه مي خواهد با آنها مذاكره كند و اين هميشه طالبان بوده اند كه درخواستهاي او را رد كرده اند و اصلا او را وارد بازي نمي دانند. جناب رئيس جمهور بهتر است از خواب خرگوشي خود برخيزيد و با درك صحيح از وضعيت دوست و دشمن خود را بشناسيد.

۱۳۹۲ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

طي ديروز و امروز دو حمله شديد از طرف شورشيان طالب به كابل پايتخت روي داده است. اين حملات به مكانهاي مهمي همچون ميدان هوايي كابل و دادگاه عالي افغانستان انجام شده است. اين حملات درحالي انجام مي گردد كه رئيس جمهور !!!!!! كرزي در سفري به قطر درپي انجام گفتگوهاي صلح با كساني است كه همه روزه خون هموطنان ما را مي ريزند. كرزي هميشه طالبان را برادران خود مي خواند و انگار اصلا نمي بيند كه اين جانيان با ملت چه مي كنند. اصلا اين عمل قادر درك نيست كه چگون كرزي كه خود را منتخب مردم مي داند به راحتي دشمنان اين مردم را برادران خود خطاب مي كند و هميشه حرف از صلح با آنان مي زند. زبوني و خاري كرزي تا جايي است كه متحجران طالبان هميشه درخواستهاي او را رد مي كنند و حتي حاضر به گفتگو با او نيستند و اصلا مشروعيتي براي او در نظر نمي گيرند و مي روند بدون اعتنا به او با ساير كشورها مذاكره مي كنند. كرزي آن قدر  بي تدبير است كه نمي داند بايد در كشور خود و به مردم خود تكيه كند و در كنار آنها باشد نه اينكه با دشمنان آنها مذاكره كند و از آنها خواهش كند كه در حكومت شركت كنند. آيا مي توان روزي را تصور كرد كه طالبان خونخوار و جاني دوباره به قدرت بازگشته اند آن هم توسط كسي كه خود را منتخب مردم مي نامد؟ اگر تاكنون مردماني به اين دولت دلخوش كرده بودند ديگر نمي توانند به اين به اين حكومت دلخوش باشند. آيا كسي كه سالها مردم را فريفته است و با احساسات آنها بازي كرده است و بهترين عزيزان آنها را به كشتن داده است و حال مي خواهد با التماس با انها سر يك ميز بنشيند و آنها را دوباره به حكومت برگرداند قابل اطمينان و احترام است؟ به نظر مي رسد كه چنين فردي بيشتر به يك آسايشگاه رواني نياز داشته باشد تا ارگ رياست جمهوري.


۱۳۹۲ خرداد ۶, دوشنبه

كسب دكتراي افتخاري

جديد ترين طنزي كه در اخبار اين روزها شنيده شد. اهداي مدرك دكتري افتخاري به فاسد ترين رئيس جمهور دنيا حامد كرزي از سوي يكي از دانشگاههاي هند بود. اينكه چه امتيازي سبب شده است كه دانشگاه هند به حامد كرزي مدرك دكتري افتخاري بدهد مشخص نيست. ولي تنها مشخصه اي كه ايشان را از ديگران همانا دارا بودن مقام فاسد ترين دولت دنيا است كه واقعا دست يافتن به چنين مقامي همت و كار و كوشش و برنامه ريزي فراواني را مي طلبد. شايد به همين خاطر مسئولان هندي خواسته اند كه ايشان را به عنوان دكترا مفتخر كنند. به هر حال جناب كرزي دكترا مباركت باشد و البته مردم هم از مزاياي اين دكترا بهره مند شدند و در بازگشتتان برادران ناراضيتان خوب استقبالي كردند و خون چند هموطن بيگناه را ريختند.

متاسفانه كرزي با سوئ استفاده از مقام خود حكومتي را تشكيل داده است كه در آن هيچ كس به كسي پاسخگو نيست و هر كس هر كاري كه بخواهد مي تواند انجام دهد. خودش جنايتكاران و انتحاري ها را در برابر كشتار مردم بيگناه برادر خطاب مي كند و به اين ترتيب سيلي به روي همه مردم افغانستان مي زند و زير دستانش تا بتوانند مي چاپند و مي زنند و حتي به خود كرزي خان هم پاسخگو نيستند. بي عزتي و بي آبرويي مسئولين دولتي به جايي رسيده است كه فرزندان آنها به خود جرات مي دهند كه به هر كسي بتازند و بزنند و زخمي كنند و راست راست در شهر بگردند. انگار اين ملك ميراث پدران آنهاست. كساني كه به قولي ديروز در سركهاي مسكو شورنخود فروشي مي كردند حال آمده اند و دست روي نيروي پليس كشور كه مي خواهد وظيفه خود را كه همانا بازرسي است انجام دهد؛ دراز مي كنند. امروز محمد كبير فرزند شير محمد كريمي به خاطر اين كه پدرش از شورنخود فروشي به لوي دزاستيزي رسيده است تمام عقده هاي حقارت چند ساله خود را بالاي يك پليس عادي كشور خالي كرده و او را به باد كتك گرفته است. صد البته كه خودش و پدرش جرات چنين كاري را ندارند بلكه سگهايي كه به دنبال او بوده اند را به جان پليس انداخته است. خيال آنها هم راحت است كه در اين حكومت هرج و مرج هر كاري كه بكنند پرساني نخواهد بود. آيا در چنين كشوري كه حتي پليس آن جرات نكند به وظيفه خود عمل كند مي توان زندگي نمود؟ آيا مي توان همراه چنين حكومتي بود و از آنها توقع تامين امنيت داشت؟ خدا همه ملت را از شر اين حكومت كثيف و خائن و جلاد رهايي بخشد.

۱۳۹۲ خرداد ۵, یکشنبه

فاشيست قبيله اي

اينجا افغانستان است. جايي كه فقط بايد به زبان قبيله هاي واپس گرا گپ زده شود  و كسي حق ندارد به زبان خودش مادري اش صحبت كند. اينجا خاك پاك خراسان زمين است كه به دست يك مشت فاشيست به استثمار كشيده شده است و طوري شده است كه اينك مردمان اصيل اين سرزمين نه تنها حق ندارند به آداب و سنن كهن خويش عمل كنند بلكه حق ندارند به زبان مادري خود نيز صحبت كنند. اين فاشيستان از خدا بي خبر مي خواهند همويت و فرهنگ ما را بگيرند و يك مشت خرافات قبيله اي را به نام اصطلاحات ملي به حلق ملت بريزند. زبان و تاريخ اين مردم تاريخي كمتر از 300 سال دارد و معلوم نيست از كدام سرزمين فرار كرده و به اينجا امده اند و حال خود را صاحب اين سرزمين مي دانند و مي خواهند خود را به ديگران تحميل كنند. ولي صبر و شكيبايي مردمان اصيل اين اب و خاك هم حدي دارد و بزودي لبريز خواهد شد و ان وقت است كه اين فاشيستان بايد به همان جايي فرار كنند كه سالها پيش امده اند. اگر اينها عقل و منطق داشته باشند و اندكي خرد گرا باشند خواهند فهميد كه اگر مردمي به زبان مادري خود صحبت كنند و ان را پيشرفت دهند به حال انها ضرري نمي رسد بلكه در سايه ان انها هم مي توانند زبان خود را توسعه دهند. انگار انها فهميده اند كه زبانشان در دنياي امروز هيچ جايگاهي ندارد به همين خاطر مي خواهند ديگران را هم از پيشرفت باز دارند. البته و صد البته كه اين فاشيستان خوب مي فهمند كه اين كار پتك بر سندان كوبيدن است و هيچ حاصلي نخواهد داشت.

۱۳۹۲ خرداد ۴, شنبه

امروز هم خوكان كثيفي كه خود را طالب مي نامند در والسوالي اندر ولايت غرني مسجدي را منفجر كردند و چندين نفر را به شهادت رساندند و خدشان را هم مردار نمودند. سئوال بزرگ اين است كه اين احمقها كه خود را طالب مي نامند چگونه مي شود كه خانه خدا را همراه با قرآنهاي موجود در ان منفجر مي كنند؟ مگر اينها نمي گويند كه مي خواهند دستورات قران را اجرا كنن در كجاي قرآن آمده كه مساجد و قرآنها را به آتش بكشيد؟ 

۱۳۹۲ خرداد ۳, جمعه

امروز يك حمله انتحاري ديگر از جانب برادران ناراضي رئيس جمهور كرزي در كابل انجام شده است كه در اثر آن جانهاي مردمان بي گناه كابل كه ظاهرا هيچ نسبتي با رئيس جمهور ندارند!!!!! از دست رفته است. معلوم نيست اين مردك كه خود را رئيس جمهور كشور مي خواند در ارگ رياست جمهوري چه غلطي مي كند كه نتوانسته است بعد از ده سال حتي مردمان پايتخت را از گزند حملات طالبان وحشي و خونخوار كه آنها را برادران خود مي خواند در امان بدارد. آيا واقعا مي توان به اين دولت اميد بست و از آن توقع كارهاي بزرگ داشت؟ دولتي كه نمي تواند با حمايت هزاران نيروي خارجي و داخلي تا چند كيلومتري ارگ خود را محافظت كند؛ آيا مي تواند آينده مملكت و مردم را تضمين كند؟ 

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

شايد تنها و تنها قانوني كه در اين چند سال به پارلمان رفت كه كمي از آن بوي عدالت به مشام مي رسيد قانون محو خشونت عليه خانمها بود كه آن هم به دليل وجود كساني كه به هيچ عنوان خواهان برقراري عدالت و نظم در كشور نيستند در پارلمان كشور راي نياورد. تقريبا تمام كساني كه مخالف اين قانون هم بودند خود را عالم دين پنداشته و از منظر دين آن را رد كرده اند. جالب اينجاست زماني كه تجاوز عليه خانمي صورت مي گيرد كه در بعضي موارد ملا امامان مساجد مرتكب ان مي شوند چرا از اين عالمان دين صدايي برون نمي ايد؟ به نظر مي رسد همين وپعيت هرج و مرج براي اين به اصطلاح عالمان بهترين وضعيت است تا بتواند هر جرم و جنايتي را كه خواستند انجام بدهند.
حملات انتحاري در كشور بي داد مي كند و هر روز انسانهاي بيگناهي به خاك و خون كشيده مي شوند. در اين بين رئيس جمهور كشور جلادان و آدم كشاني كه هر روز ملت را به خاك و خون مي كشاند دم از صلح و دوستي با آنها مي زند. آنها را برادر مي خواند و زندانيان جنايتكار آنها را رها مي كند. اگر اين ريئس جمهود اين ملت است كه بايد خون كساني كه وي را انتخاب كرده و به قدرت رسانده اند برايش مهم باشد ولي طوري كه مشاهده مي شود آقاي كرزي اين ملت را اصلا قبول ندارد و برعكس بر نيروهاي  فاشيست و بنيادگراي طالبان و حزب اسلامي دل خوش كرده است. چه كسي مي تواند باور كند كه اگر فرضيات جناب كرزي درست باشد و طالبان روي كار هم بيايند اين ملت روي خوش از دست اين مزدوران بيگانه ببينند؟

۱۳۹۱ اسفند ۱۲, شنبه

اين روزها در افغانستان فاشيستهاي پشتو زبان بر فارسي زبانان فشار مي آورند كه از كلمات فارسي استفاده نكنند چون به زعم آنها اين كلمات بيگانه هستند. سئوالي كه مطرح مي شود اين است كه چطور كسي كه زبان و فرهنگش چيزي ديگري است به خودش اجازه مي دهد كه در مورد زبان و فرهنگ ديگران تصميم بگيرد؟ آيا اين به معناي تمام كلمه تجاور خوانده نمي شود؟ چرا و به چه حقي آنها مي خواهند براي زبان و گفتار ما تعيين تكليف كنند؟ آيا ما حق نداريم كه در زبان خود كلمات جديد و قديم را استفاده كنيم؟ اين فاشيستهاي ارگ نشين فاسد مملكت را به سمت تركستان برده اند و حال قصد تخريب فرهنگ مردمي را دارند كهغنامندي فرهنگ آنان زبانزد عام و خاص است.

۱۳۹۱ دی ۳۰, شنبه


اين خارجيها سالها وقت تلف كردند و لشكر كشي كردند و هزينه كردند تا عده اي را به نام طالب و تروريست دستگير و زنداني كنند؛‌حال باز هزينه مي كنند تا آنها را از زندان رها كنند. در اينجا اين آقايان بسيار محترمي كه جنگ عليه تروريست و طالب را در افغانستان شروع كردند و در اين بين جان هزاران هزار نفر از هموطنان ما را گرفتند لطف نمايند به يكي  دو سئوال بسيار ساده جواب دهند
اگر اينها تروريست هستند كه چرا آنها را آزاد مي كنيد و اگر تروريست نيستند چرا آنها را زندان كرديد؟

آيا در كشورهاي خودتان هم جرات انجام چنين كارهايي را داريد؟ يا شايد انسانها از نظر شما درجه بندي دارند و انسانهاي اين منطقه در رديف آخر قرار دارند.
اين روزها اخبار بسيار زيادي از تجاوزهاي جنسي در افغانستان منتشر مي شود آن هم بر دخترهاي بسيار كوچك از زير ده سال گرفته تا دخترهاي معصوم چهارده پانزده ساله. جالب اينجاست كه نه صداي مسئولين بلند مي شود و نه صداي مردمي كه خود را با غيرت مي نامند و هميشه خود را مبارز راه اسلام مي دانند. مردمي كه اگر در يك ناكجا آباد كوچكترين توهيني به مقدسات آنها شوند به سركها ريخته و تظاهرات مي كنند و معمولا در اين بين چندين نفر هم جان خود را از دست مي دهند. نمي دانم چرا در اين حالت همه كر و لال شده اند و در كنج جايدادهاي خود خزيده اند و هيچكدام حتي در اين مورد گپ هم نمي زنند. آخر چطور است كه به خاطر يك حركت در ناكجا آباد مظاهره مي كنيد آن وقت در قبال تجاوز به ناموستان ساكت مي نشينيد؟ اين چه حالي است كه بر سر ما مردم آمده است؟ جالب اينجاست كه ما مردم خود را با غيرت هم مي ناميم. همين چند هفته پيش بود كه در هندوستان يك دختر مورد تجاوز قرار گرفت و ديديم كه هندوها چقدر غيرت و مردانگي داشتند و چندين روز مظاهره كردند تا دادگاه عاملان آن به صورت فوري برگزار شد. از اين حركات مي توان نتيجه گرفت كه غيرت هندوهاي به زعم ما كافر بسيار بيشتر از ما به ظاهر مسلمانان است و آن كافران تجاوز به يك دختر را گناهي نابخشودني مي دانند در حاليكه براي ما مسلمانان به امري عادي بدل شده است آنقدر عادي كه حتي زحمت محكوم كردن آن را هم به خود نمي دهيم چه رسد به دادخواهي كردن. در اين ميان حتي علماي كرام و سياسيون ما هم سكوت اختيار كرده و فقط نظاره گر ماجرا هستند. اين است غيرت افغاني كه ما از آن دم مي زنيم. كجايند آن مدعيان دفاع از اسلام؟ كجايند آنهايي كه خود را عالم به دين مي نامند؟ كجايند آن مردمي كه خود را با غيرت مي دانند؟