۱۳۹۲ خرداد ۶, دوشنبه

كسب دكتراي افتخاري

جديد ترين طنزي كه در اخبار اين روزها شنيده شد. اهداي مدرك دكتري افتخاري به فاسد ترين رئيس جمهور دنيا حامد كرزي از سوي يكي از دانشگاههاي هند بود. اينكه چه امتيازي سبب شده است كه دانشگاه هند به حامد كرزي مدرك دكتري افتخاري بدهد مشخص نيست. ولي تنها مشخصه اي كه ايشان را از ديگران همانا دارا بودن مقام فاسد ترين دولت دنيا است كه واقعا دست يافتن به چنين مقامي همت و كار و كوشش و برنامه ريزي فراواني را مي طلبد. شايد به همين خاطر مسئولان هندي خواسته اند كه ايشان را به عنوان دكترا مفتخر كنند. به هر حال جناب كرزي دكترا مباركت باشد و البته مردم هم از مزاياي اين دكترا بهره مند شدند و در بازگشتتان برادران ناراضيتان خوب استقبالي كردند و خون چند هموطن بيگناه را ريختند.

متاسفانه كرزي با سوئ استفاده از مقام خود حكومتي را تشكيل داده است كه در آن هيچ كس به كسي پاسخگو نيست و هر كس هر كاري كه بخواهد مي تواند انجام دهد. خودش جنايتكاران و انتحاري ها را در برابر كشتار مردم بيگناه برادر خطاب مي كند و به اين ترتيب سيلي به روي همه مردم افغانستان مي زند و زير دستانش تا بتوانند مي چاپند و مي زنند و حتي به خود كرزي خان هم پاسخگو نيستند. بي عزتي و بي آبرويي مسئولين دولتي به جايي رسيده است كه فرزندان آنها به خود جرات مي دهند كه به هر كسي بتازند و بزنند و زخمي كنند و راست راست در شهر بگردند. انگار اين ملك ميراث پدران آنهاست. كساني كه به قولي ديروز در سركهاي مسكو شورنخود فروشي مي كردند حال آمده اند و دست روي نيروي پليس كشور كه مي خواهد وظيفه خود را كه همانا بازرسي است انجام دهد؛ دراز مي كنند. امروز محمد كبير فرزند شير محمد كريمي به خاطر اين كه پدرش از شورنخود فروشي به لوي دزاستيزي رسيده است تمام عقده هاي حقارت چند ساله خود را بالاي يك پليس عادي كشور خالي كرده و او را به باد كتك گرفته است. صد البته كه خودش و پدرش جرات چنين كاري را ندارند بلكه سگهايي كه به دنبال او بوده اند را به جان پليس انداخته است. خيال آنها هم راحت است كه در اين حكومت هرج و مرج هر كاري كه بكنند پرساني نخواهد بود. آيا در چنين كشوري كه حتي پليس آن جرات نكند به وظيفه خود عمل كند مي توان زندگي نمود؟ آيا مي توان همراه چنين حكومتي بود و از آنها توقع تامين امنيت داشت؟ خدا همه ملت را از شر اين حكومت كثيف و خائن و جلاد رهايي بخشد.

۱۳۹۲ خرداد ۵, یکشنبه

فاشيست قبيله اي

اينجا افغانستان است. جايي كه فقط بايد به زبان قبيله هاي واپس گرا گپ زده شود  و كسي حق ندارد به زبان خودش مادري اش صحبت كند. اينجا خاك پاك خراسان زمين است كه به دست يك مشت فاشيست به استثمار كشيده شده است و طوري شده است كه اينك مردمان اصيل اين سرزمين نه تنها حق ندارند به آداب و سنن كهن خويش عمل كنند بلكه حق ندارند به زبان مادري خود نيز صحبت كنند. اين فاشيستان از خدا بي خبر مي خواهند همويت و فرهنگ ما را بگيرند و يك مشت خرافات قبيله اي را به نام اصطلاحات ملي به حلق ملت بريزند. زبان و تاريخ اين مردم تاريخي كمتر از 300 سال دارد و معلوم نيست از كدام سرزمين فرار كرده و به اينجا امده اند و حال خود را صاحب اين سرزمين مي دانند و مي خواهند خود را به ديگران تحميل كنند. ولي صبر و شكيبايي مردمان اصيل اين اب و خاك هم حدي دارد و بزودي لبريز خواهد شد و ان وقت است كه اين فاشيستان بايد به همان جايي فرار كنند كه سالها پيش امده اند. اگر اينها عقل و منطق داشته باشند و اندكي خرد گرا باشند خواهند فهميد كه اگر مردمي به زبان مادري خود صحبت كنند و ان را پيشرفت دهند به حال انها ضرري نمي رسد بلكه در سايه ان انها هم مي توانند زبان خود را توسعه دهند. انگار انها فهميده اند كه زبانشان در دنياي امروز هيچ جايگاهي ندارد به همين خاطر مي خواهند ديگران را هم از پيشرفت باز دارند. البته و صد البته كه اين فاشيستان خوب مي فهمند كه اين كار پتك بر سندان كوبيدن است و هيچ حاصلي نخواهد داشت.

۱۳۹۲ خرداد ۴, شنبه

امروز هم خوكان كثيفي كه خود را طالب مي نامند در والسوالي اندر ولايت غرني مسجدي را منفجر كردند و چندين نفر را به شهادت رساندند و خدشان را هم مردار نمودند. سئوال بزرگ اين است كه اين احمقها كه خود را طالب مي نامند چگونه مي شود كه خانه خدا را همراه با قرآنهاي موجود در ان منفجر مي كنند؟ مگر اينها نمي گويند كه مي خواهند دستورات قران را اجرا كنن در كجاي قرآن آمده كه مساجد و قرآنها را به آتش بكشيد؟ 

۱۳۹۲ خرداد ۳, جمعه

امروز يك حمله انتحاري ديگر از جانب برادران ناراضي رئيس جمهور كرزي در كابل انجام شده است كه در اثر آن جانهاي مردمان بي گناه كابل كه ظاهرا هيچ نسبتي با رئيس جمهور ندارند!!!!! از دست رفته است. معلوم نيست اين مردك كه خود را رئيس جمهور كشور مي خواند در ارگ رياست جمهوري چه غلطي مي كند كه نتوانسته است بعد از ده سال حتي مردمان پايتخت را از گزند حملات طالبان وحشي و خونخوار كه آنها را برادران خود مي خواند در امان بدارد. آيا واقعا مي توان به اين دولت اميد بست و از آن توقع كارهاي بزرگ داشت؟ دولتي كه نمي تواند با حمايت هزاران نيروي خارجي و داخلي تا چند كيلومتري ارگ خود را محافظت كند؛ آيا مي تواند آينده مملكت و مردم را تضمين كند؟ 

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۱, سه‌شنبه

شايد تنها و تنها قانوني كه در اين چند سال به پارلمان رفت كه كمي از آن بوي عدالت به مشام مي رسيد قانون محو خشونت عليه خانمها بود كه آن هم به دليل وجود كساني كه به هيچ عنوان خواهان برقراري عدالت و نظم در كشور نيستند در پارلمان كشور راي نياورد. تقريبا تمام كساني كه مخالف اين قانون هم بودند خود را عالم دين پنداشته و از منظر دين آن را رد كرده اند. جالب اينجاست زماني كه تجاوز عليه خانمي صورت مي گيرد كه در بعضي موارد ملا امامان مساجد مرتكب ان مي شوند چرا از اين عالمان دين صدايي برون نمي ايد؟ به نظر مي رسد همين وپعيت هرج و مرج براي اين به اصطلاح عالمان بهترين وضعيت است تا بتواند هر جرم و جنايتي را كه خواستند انجام بدهند.
حملات انتحاري در كشور بي داد مي كند و هر روز انسانهاي بيگناهي به خاك و خون كشيده مي شوند. در اين بين رئيس جمهور كشور جلادان و آدم كشاني كه هر روز ملت را به خاك و خون مي كشاند دم از صلح و دوستي با آنها مي زند. آنها را برادر مي خواند و زندانيان جنايتكار آنها را رها مي كند. اگر اين ريئس جمهود اين ملت است كه بايد خون كساني كه وي را انتخاب كرده و به قدرت رسانده اند برايش مهم باشد ولي طوري كه مشاهده مي شود آقاي كرزي اين ملت را اصلا قبول ندارد و برعكس بر نيروهاي  فاشيست و بنيادگراي طالبان و حزب اسلامي دل خوش كرده است. چه كسي مي تواند باور كند كه اگر فرضيات جناب كرزي درست باشد و طالبان روي كار هم بيايند اين ملت روي خوش از دست اين مزدوران بيگانه ببينند؟