۱۳۹۲ تیر ۹, یکشنبه

بازهم دانشگاه و "پوهنتون" در مقابل هم

در جلسات پارلماني كشور بازهم قانون تحصيلات عالي به دليل جنجال بر سر كلمات دانشگاه و "پوهنتون" تصويب نشد. البته اگر بخواهيم عمق قضيه را بشكافيم درمي يابيم كه جنجال فقط بر سر اين اين دو كلمه نيست و اينجا ريشه هاي فاشيستي و قوم گرايي دخيل مي باشند. گروهي در كشور مي خواهند زبان و فرهنگ بيشتر ساكنين كشور را از بين ببرند و آنها را مانند خودشان مردماني بدون فرهنگ و تمدن نشان دهند. اين گروه همواره تلاش داشته است تا پيوندهاي زباني و فرهنگي ساير قوميتهاي كشور را با ريشه هاي آنها قطع كند و به اين وسيله ارتباط آنها را با يكديگر قطع كنند. با اين كار مي خواهند كم كم اقوام كشور را بي هويت نشان دهند و فرهنگ و زبان كوچي و قبيله اي خود را به آنها تحميل كنند. اين كار سالهاي سال است كه در افغانستان جريان دارد و فاشيستهاي پشتو زبان مي خواهند زبان و فرهنگ باستاني اين مرز و بوم را از بين ببرند. به همين خاطر در ابتدا آمدند و با نام گذاري دري و فارسي را از هم جدا كردند و حال مدعي هستند كه دري و فارسي دو زبان جداگانه است. ادعايي كه چنان مضحك است كه به قولي خر مرده را به خنده مي اندازد. اين ادعا همانقدر مضجك و بي معنا است كه مثلا بگوييم زبان آلماني كه در كشورهاي آلمان؛ سوئيس و اتريش استفاده مي شود سه زبان مختلف است و يا در مورد زبان فرانسه؛ اسپانيايي؛ انگليسي و غيره. در حاليكه اين كشورها هيچ گاه چنين ادعايي نكرده اند و درست برعكس هميشه در پيوستگي و اتحاد زباني و فرهنگي خود كوشيده اند. اما صد افسوس كه در كشور ما؛ فاشيستها هميشه خواسته اند ديوارهاي بلند بي اعتمادي و جدايي را ايجاد نمايند تا شايد بتوانند به اين وسيله براي خود هويت سازي نمايند. اميدوارم كه روزي برسد كه اين انسانهاي جاهل و فاشيست به آن سطح از آگاهي و شعور برسند كه نخواهند بي مورد به زبان و فرهنگ ديگران دخالت نكنند. جهالت اين افراد به جايي رسيده است كه يك پشتو زبان كه زبان خود را به درستي نمي شناسد چه برسد به زبان فارسي را؛ مي آيد و به فارسي زبانان توصيه مي كند كه چه بگويند يا چه نگويند. اينها هنوز اينقدر نفهميده اند كه كساني كه به يك زبان صحبت مي كنند خودشان بهترين پاسبانان آن زبان هستند و اصلا ضرورت ندارند كه كس ديگري از يك فرهنگ و زبان ديگر بيايد و به آنها بگويد چه بگويند و چه نگويند. از همه مضحك تر كه خانم نماينده پارلمان (شكريه باركزي) كه مي خواست خود را خيلي عالم و دانش پژوه جلوه دهد در يك در افشاني گفت كه "پوهنتون" يك اسم خاص است كه قابل ترجمه نيست. چيزي كه همه عالم و آدم آن را به عنوان يك فكاهي جديد براي خنديدن براي يكديگر تعريف مي كنند. اين خانم هنوز تفاوت بين اسم عام و خاص را نفهميده بعد مي خواهد به ما آموزش دستور زبان بدهد. جهالت ديگر اينكه اين قوم آنقدر كج  فهم هستند كه نماينده ديگري در پارلمان گفته كه اگر كلمه دانشگاه و دانشكده در كشور استفاده شود در مناطق پشتو زبان جوي خون به راه مي افتد. اين ديگر چه بي عقلي است كه به خاطر اينكه مردماني در جايي ديگر از كشور مب خواهند به زبان خود گپ بزنند در جايي ديگر جوي خون به راه مي افتد. اين است منطق اين گروه از مردم كه با هيچ معياري در دنياي امروز همخواني ندارد. به اميد تابيدن نور دانش و روشنايي در تمام كشور و رهايي از جهالت و تعصب.

۱۳۹۲ تیر ۱, شنبه

موش و گربه بازي كرزي

پس از مدتها تلاشس بالخره تلاشهاي كرزي به ثمر نشست و برادران ناراشي اش بالاخره دفتر خودشان در كابل را باز كردند و با باز كردن آن چنان تو دهني به كرزي و دولتش زدند كه خودش و دولتش هنوز گيج و منگ هستند. طالبان در حالي دفتر خود را باز كردند كه براي افتتاح آن مراسم رسمي و دولتي گرفته شد و نماينده رسمي دوات قطر در آن شركت داشت همچنين بيرق خود را به اهتزاز درآوردند و نام امارت اسلامي افغانستان را هم بر دفتر خود نهادند تا بدين گونه اعلام كنند كه طالبان براي كرزي و دولت بي لياقتش هيچ ارزشي قايل نيستند. از همه جالبتر اينكه طالبان اعلام كردند كه اصلا قصد مذاكره با دولت را ندارند و مستقيما با امريكا وارد مذاكره مي شوند. حال كرزي خان و دولتش ديدند كه چه كلاه گشادي سرشان رفته شروع به داد و بيداد كرده اند كه چون در اين بازي شركت داده نمي شوند قرارداد استراتژيك را با واشنگتن امضا نخواهند كرد. با اينكارها مي خواهند مردم را فريفته و خود را ضد امريكايي و ضد طالب نشان دهند ولي مردم ديگر دوست و دشمن را تشخيص مي دهند و شما را هم در رديف طالبان خائن قرار داده اند. كرزي خان فراموش كرده است كه حتي پول لباسهاي تنش را هم امريكا مي پردازد و اگر اين بادار بزرگ نباشد حتي يك ساعت هم در ارگ دوام نمي آورد.
براي راحتي خيال كرزي چند توصيه دوستانه به جناب ايشان مي كنم:
1- خيالتان راحت باشد كه مردم بسيار فهميده شده اند و ذات شما و دولتتان را شناخته اند پس بسيار به خود سختي ندهيد تا آن را پنهان كنيد.
2- همچنان كه بارها خودتان هم گفته ايد كه طالبان برادران ناراضي شما هستند. مردم هم شما را در رديف همان برادرانتان قرار داده اند و اميد است كه روزي به دست همان برادرانتان گرفتار شويد تا بفهميد كه مردم از دست اين برادرانتان چه ها كشيده اند.
3- براي امضا قرارداد امنيتي با امريكا هم زياد حرفهاي مفت نزنيد چون خودتان از همه بهتر مي دانيد كه شما هيچ كاره هستيد و نقش شما شبيه به مولي سرخك است.

اميد است اين نصايح را به گوش گيريد تا اين چند ماه را هم به خوبي سپري كنيد و بعد با شادماني به برادرانتان بپيونديد.

۱۳۹۲ خرداد ۳۱, جمعه

ترانه اي در وصف زبان فارسي

ترانه بسيار زيبايي در وصف زبان فارسي كه توسط دانش آموزان دبيرستان معرفت كابل اجرا شده است.





درد دل

مردم ما سالهاي سال است كه به شنيدن اخبار بد از كشورشان عادت كرده اند. گويي ديگر اصلا برايشان اهميت ندارد كه چه اتفاقاتي دارد مي افتد. سالها جنگ و ويراني و در به دري و خانه به دوشي همه را مستاصل كرده است. مي گفتند اگر شوروي را بيرون كنيم همه چيز خوب مي شود و دنيا گلستن اما او رفت و وضع بدتر شد. باز گفتند كه اين مجاهد نما ها كه بروند ديگر گلوله باران شهرها و راكت بارانها نيز مي رود آنها رفتند و موجوداتي وحشي به نام طالبان آمدند كه اين بار هيچ چيز براي مردم نگذاشتند. حمله امريكا و متحدان آن بارقه هايي از اميد در دل مردم بوجود آورد ولي انگار پس از دوازده سال آنها هم نقش بر آب شد چون از يك طرف همان مجاهد نما ها به قدرت برگشتند و از طرف ديگر با طالبان اين دشمنان قسم خورده ملت هم مي خواهند سر يك ميز بنشينند و با هم خون اين مردم را تناول فرمايند. دلم به حال خودم و ملتم مي سوزد كه از كوچكترين خوشي هاي اين دنيا هم محروم هستيم. هر كس در اين مملكت به حكومت رسيد به فكر خود و اطرافيانش بود و بس. كسي در اين مملكت به فكر مردم و آوردن رفاه براي مردم نيست. گويي اين مردم و اين سرزمين آفريده شده اند كه فقط زجر بكشند و بميرند. 
زماني يادم است كه مهاجر بوديم و پدر مرحومم با دوستانشان در مورد اوضاع كشور گپ مي زدند؛ مي گفتند از ما كه گذشت شايد افغانستان براي اين بچه ها ( و ما را با انگشت نشان مي دادند) خوب شود و اينها بتوانند در آن بخوبي زندگي كنند. اما كشور خوب نشد تا اينكه اين قصه براي من هم كه در آن زمان كودكي بيش نبودم تكرار شد و حال من كه با دوستانم گپ مي زنم باز به بچه هايم اشاره م يكنم كه شايد براي اينها خوب شود. نمي دانم اين قصه چند نسل ديگر مي خواهد تداوم پيدا كند؟ فقط خدا مي داند.
زماني در دانشگاه من به اخبار افغانستان گوش مي كردم. دوستي داشتم كه به من گفت خودت را خسته نكن تو هيچگاه از راديو نخواهي شنيد كه افغانستان آرام شده و جنگي در آن نيست. در آن زمان از دست او ناراحت شدم ولي انگار حرف او درست بوده و دارد به حقيقت نزديك مي شود. فقط خدا كند كه به حقيقت نپيوندد.

۱۳۹۲ خرداد ۲۷, دوشنبه

افتتاح نمايندگي طالبان

فردا نمايندگي طالبان در قطر گشايش مي يابد. گشايش اين نمايندگي اين معني را دارد كه دولت نابخرد افغانستان و جامعه جهاني طالبان را به عنوان يك قدرت سياسي و نظامي در افغانستان به رسميت شناخته اند. صبا كساني نمايندگي خود را به حمايت جامعه جهاني افتتاح مي كنند كه ستمهاي بسيار زيادي در زمان حكومت خود و بعد از آن بر ملت مظلوم ما انجام داده اند. كسي كه اندكي احساس و انسانيت در وجودش باشد به هيچ عنوان و تحت هيچ شرايطي نخواهد توانست كه جنايات اين گروه متحجر را به فراموشي بسپارد.
جامعه جهاني به بهانه تروريسم خواندن گروه طالبان به كشور ما حمله كردند و هزاران انسان بي گناه را كشتند. حال پس از ده يال از آن زمان نه تنها اين گروه متحجر و متوحش از بين نرفته است بلكه قوي تر هم  شده است. بطوريكه كمتر روزي است كه خبري از حملات انتحاري و كشت و كشتار توسط آنها در كشور مخابره نگردد. چه شده است كه جامعه جهاني همه اين وحشي گري ها را نديده مي گيرد و حاضر مي شود كه به اين جانيان نمايندگي سياسي اعطا كند؟ مگر همين ها نبودند كه ده سال پيش بر همين كشور حكومت مي كردند و شما به هدف نابودي آنها آمديد؟ با اينكار جامعه جهاني نشان داد كه خوان هزاران هموطن ما و حتي هزاران سرباز خودشان هم هيچ ارزشي نداشته و آنها حاضرند همه چيز را فداي سياست كنند و برايشان فرقي نمي كند كه چه هزينه اي بابت آن پرداخت مي شود.
به هرحال اين به اصطلاح سياستمداران كار خود را مي كنند ولي چيزي كه هيچگاه از حافظه ملت پاك نمي شود جناياتي است كه اين گروه متحجر به نام دين برا آنها تحميل نمود و همچنين دروغ بزرگي كه جامعه جهاني به آنها داد و عمل نكرد. 

۱۳۹۲ خرداد ۲۲, چهارشنبه


تصوير زير يكي از قربانيان حملات وحشيانه برادران ناراضي كرزي خان را نشان مي دهد. من به نوبه خودم به هيچ عنوان طاقت ديدن چنين صحنه اي را ندارم. نمي دانم اين از خدا بي خبران چگونه راضي مي شوند كه طفل بي گناهي را به اين شرايط برسانند. آيا اين جيوانات انسان نما كه خود را طالب نام نهاده اند هيچ بويي از زندگي و اميد به زندگي برده اند. اين طفل معصوم چه گناهي كرده است كه بايد در چنين حالتي قرار بگيرد؟ اگر اين وحشيها خود را مسلمان مي نامند مي خواهم بدانم در كجاي اسلام چنين عملي مشروع دانسته شده است؟ هيچ كلمه و جمله اي نمي تواند اين درد را توصيف كند. اين مردكي كه خود را رئيس جمهور مي خواند و واين وحشيها را برادران خود مي نامد كجاست كه چنين صحنه اي را ببيند؟ اگر روزي فرزند خودش با چنين صحنه اي مواجه شود باز هم همان چرنديات از زبانش بيرون خواهد آمد؟
بيچاره اين كودك و هزاران كودك كه مثل اين سرنوشت زندگيشان دگرگون شده و به قهقرا خواهند رفت چرا كه در اين كشور لعنتي نه دولت مردمي و انساني و غمخوار وجود دارد و نه خدماتي براي اين كودكان. چه غم انگيز است سرنوشت ملت ما كه به دست اين مافياي قدرت افتاده است. چه بد سرنوشتي دارند كودكان اين مرز و بوم كه به جاي بازي در پاركها و رفتن سر صنفهاي درس بادي شاهد جنگ و خونريزي و معلوليت باشند آن هم از طرف كساني كه رئيس جمهور ماليخوليايي ما آنها را برادران خود مي نامد. مرگ بر چنين رئيس جمهوري و برادران احمقش.
يك لحظه فكر كنيد كه اين اتفاق براي شما افتاده است. اصلا فكر آن هم انسان را ديوانه مي كند. خدا صبر به اين كودك بي پناه و خانواده اش بدهد.



آيا طالبان در خدمت دشمنان افغانستان هستند يا خودشان دشمن افغانستان هستند؟

پس از حملات انتحاري طالبان در چند روز گذشته بر ميدان هوايي و دادگاه عالي و همچنين سربريدن دو نوجوان در ولايت قندهار از سوي طالبان؛ سرانجام رئيس جمهور به اين حملات واكنش نشان داد و گفت كه اين حملات نشان مي دهد كه طالبان در خدمت دشمنان افغانستان هستند. اصلا معلوم نيست كه چرا كرزي نمي خواهد طالبان را به طور مستقيم دشمن افغانستان معرفي كند؟ كساني كه همه روزه امنيت و آرامش نسبي مردم را بر هم مي زنند و به هر روش ممكن مي خواهند كشور را به اسارت خود در آورند حتما و صد البته دشمن مردم و كشور ما هستند و در اين نمي توان هيچ گونه شك و شبه اي داشت. حال آنكه جناب رئيس جمهور چرا نمي خواهد آنها را دشمن بنامد سئوالي است كه خودش بايد پاسخ دهد. ولي اين بر همه مسلم و مبرهن است كه طالبان دشمن مستقيم و درجه يك افغانستان هستند و خواهند بود و تنها راه نابودي آنها هست. اما رئيس جمهور آنها را برادر خود مي خواند و باعجز و لابه مي خواهد با آنها مذاكره كند و اين هميشه طالبان بوده اند كه درخواستهاي او را رد كرده اند و اصلا او را وارد بازي نمي دانند. جناب رئيس جمهور بهتر است از خواب خرگوشي خود برخيزيد و با درك صحيح از وضعيت دوست و دشمن خود را بشناسيد.

۱۳۹۲ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

طي ديروز و امروز دو حمله شديد از طرف شورشيان طالب به كابل پايتخت روي داده است. اين حملات به مكانهاي مهمي همچون ميدان هوايي كابل و دادگاه عالي افغانستان انجام شده است. اين حملات درحالي انجام مي گردد كه رئيس جمهور !!!!!! كرزي در سفري به قطر درپي انجام گفتگوهاي صلح با كساني است كه همه روزه خون هموطنان ما را مي ريزند. كرزي هميشه طالبان را برادران خود مي خواند و انگار اصلا نمي بيند كه اين جانيان با ملت چه مي كنند. اصلا اين عمل قادر درك نيست كه چگون كرزي كه خود را منتخب مردم مي داند به راحتي دشمنان اين مردم را برادران خود خطاب مي كند و هميشه حرف از صلح با آنان مي زند. زبوني و خاري كرزي تا جايي است كه متحجران طالبان هميشه درخواستهاي او را رد مي كنند و حتي حاضر به گفتگو با او نيستند و اصلا مشروعيتي براي او در نظر نمي گيرند و مي روند بدون اعتنا به او با ساير كشورها مذاكره مي كنند. كرزي آن قدر  بي تدبير است كه نمي داند بايد در كشور خود و به مردم خود تكيه كند و در كنار آنها باشد نه اينكه با دشمنان آنها مذاكره كند و از آنها خواهش كند كه در حكومت شركت كنند. آيا مي توان روزي را تصور كرد كه طالبان خونخوار و جاني دوباره به قدرت بازگشته اند آن هم توسط كسي كه خود را منتخب مردم مي نامد؟ اگر تاكنون مردماني به اين دولت دلخوش كرده بودند ديگر نمي توانند به اين به اين حكومت دلخوش باشند. آيا كسي كه سالها مردم را فريفته است و با احساسات آنها بازي كرده است و بهترين عزيزان آنها را به كشتن داده است و حال مي خواهد با التماس با انها سر يك ميز بنشيند و آنها را دوباره به حكومت برگرداند قابل اطمينان و احترام است؟ به نظر مي رسد كه چنين فردي بيشتر به يك آسايشگاه رواني نياز داشته باشد تا ارگ رياست جمهوري.