۱۳۹۲ خرداد ۲۲, چهارشنبه


تصوير زير يكي از قربانيان حملات وحشيانه برادران ناراضي كرزي خان را نشان مي دهد. من به نوبه خودم به هيچ عنوان طاقت ديدن چنين صحنه اي را ندارم. نمي دانم اين از خدا بي خبران چگونه راضي مي شوند كه طفل بي گناهي را به اين شرايط برسانند. آيا اين جيوانات انسان نما كه خود را طالب نام نهاده اند هيچ بويي از زندگي و اميد به زندگي برده اند. اين طفل معصوم چه گناهي كرده است كه بايد در چنين حالتي قرار بگيرد؟ اگر اين وحشيها خود را مسلمان مي نامند مي خواهم بدانم در كجاي اسلام چنين عملي مشروع دانسته شده است؟ هيچ كلمه و جمله اي نمي تواند اين درد را توصيف كند. اين مردكي كه خود را رئيس جمهور مي خواند و واين وحشيها را برادران خود مي نامد كجاست كه چنين صحنه اي را ببيند؟ اگر روزي فرزند خودش با چنين صحنه اي مواجه شود باز هم همان چرنديات از زبانش بيرون خواهد آمد؟
بيچاره اين كودك و هزاران كودك كه مثل اين سرنوشت زندگيشان دگرگون شده و به قهقرا خواهند رفت چرا كه در اين كشور لعنتي نه دولت مردمي و انساني و غمخوار وجود دارد و نه خدماتي براي اين كودكان. چه غم انگيز است سرنوشت ملت ما كه به دست اين مافياي قدرت افتاده است. چه بد سرنوشتي دارند كودكان اين مرز و بوم كه به جاي بازي در پاركها و رفتن سر صنفهاي درس بادي شاهد جنگ و خونريزي و معلوليت باشند آن هم از طرف كساني كه رئيس جمهور ماليخوليايي ما آنها را برادران خود مي نامد. مرگ بر چنين رئيس جمهوري و برادران احمقش.
يك لحظه فكر كنيد كه اين اتفاق براي شما افتاده است. اصلا فكر آن هم انسان را ديوانه مي كند. خدا صبر به اين كودك بي پناه و خانواده اش بدهد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر